گر تو باشی می توان صد سال بی جان زیستن
بی تو گر صد جان بود یک لحظه نتوان زیستن . . .
وقتی دیر رسیدم و با دیگری دیدمت
فهمیدم گاهی هرگز نرسیدن
بهتر از دیر رسیدن است . . .
بعضی ها از دور می درخشند!
نزدیک که میشوی یک تکه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند
که باید لگدی بهش زد تا از مسیر نور آفتاب دور شوند
و چشمان دیگری را خیره نکند و گول نزنند . . .
“دوستت دارم”پریشان شانه میخواهی چه کار ؟
دام بگذاری اسیرم دانه میخواهی چه کار ؟
تا ابد دور تو میگردم بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی پروانه میخواهی چه کار ؟
ادیسون
بــــرای روشنایی خانه اش ،
برق را اختراع کرد ؛
من
” تـــــــو ” را کشف کردم . . .
از وقتی تو رفتی، آینده هیچ وقت نیامد که هیچ
گذشته هم هیچ وقت نگذشت . . .
اینقدر ورق های زندگیمو بهم نریز
حکم همون دله !
فقط یک پیک از شراب لبانت خوردم
چند ساله بودند این لبانت ؟
عمری گذشت
و هنوز وقتی به تو فکر می کنم
تلو تلو می خورم…..!
کدامین چشمه سمی شد که اب از اب میترسد
که حتی ذهن ماهیگیر از قلاب میترسد
گرفته دامن شب را غباری انچنان درهم
که چشم از پلک و پلک از چشم و چشم از خواب میترسد
قشنگیه ” لـیـاقـت ” به اینه که
هـمـه نـمـیـتـونـن داشـتـه بـاشـن !
انصاف نیست
رفتن آدمها با خودشون باشه
فراموش کردنشون با ما . . .
هنوز هم مرا به جان تو قسم میدهند
میبینی
تنها من نیستم که رفتنت را باور نمیکنم . . .
دُختَرم، اما…
دِلَم مَردانه گرفته…
دخترم، اما…
دلم شاهانه جُرم تو را گَردن گرفته…
دخترم، اما…